Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (6326 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
complementary demand
U
تقاضای تکمیلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood chit
U
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator
U
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination
U
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
advanced unit training
U
اموزش تکمیلی واحد اموزش تکمیلی یکان
supplement
U
تکمیلی
supplementary
U
تکمیلی
complementary
U
تکمیلی
supplemantary
U
تکمیلی
supplements
U
تکمیلی
supplemented
U
تکمیلی
supplemental
U
تکمیلی
complemental
U
تکمیلی
supplementing
U
تکمیلی
inset
U
نقشه تکمیلی
supplementary
U
تکمیلی پس اورده
supplemental
U
موضع تکمیلی
subsidiary foods
U
غذاهای تکمیلی
supplementary charge
U
خرج تکمیلی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
supplementary income
U
درامد تکمیلی
writ in aid
U
حکم تکمیلی
filler depot
U
انبار تکمیلی
feeder report
U
گزارشات تکمیلی
completion test
U
ازمون تکمیلی
insets
U
نقشه تکمیلی
supplementary maintenance
U
نگهداشت تکمیلی
supplementary punishment
U
مجازات تکمیلی
supplementary position
U
موضع تکمیلی
superelevation
U
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
sustainer
U
خرج تکمیلی موشک
finishes
U
دست کاری تکمیلی
finish
U
دست کاری تکمیلی
finishing touch
U
دست کاری تکمیلی
finshing school
U
مدرسه تکمیلی دختران
complementary angle of site
U
تصحیح تکمیلی تراز
advanced individual training
U
اموزش تکمیلی انفرادی
advance individual training
آموزش تکمیلی انفرادی
supplementary
U
موضع تکمیلی اضافی
value added reseller
U
فروشنده تکمیلی دسته دوم
augmentation support set
U
دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
complementary range
U
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
at the instance of
U
به تقاضای
total demand
U
تقاضای کل
at the request of
U
تقاضای
aggregate demand
U
تقاضای کل
final demand
U
تقاضای نهائی
applications
U
تقاضای کار
pop the question
<idiom>
U
تقاضای ازدواج
at the instance of
U
بر حسب تقاضای
application
U
تقاضای کار
giving
U
تقاضای رای
elastic demand
U
تقاضای با کشش
excess demand
U
تقاضای بیش از حد
factor demand
U
تقاضای عوامل
give
U
تقاضای رای
composite demand
U
تقاضای مرکب
demand for payment
U
تقاضای پرداخت
gives
U
تقاضای رای
complementary demand
U
تقاضای مکمل
effective demand
U
تقاضای موثر
joint demand
U
تقاضای مشترک
inelastic demand
U
تقاضای بی کشش
request to send
U
تقاضای ارسال
request substitution
U
تقاضای تعویض
maximum demand
U
تقاضای بیشینه
market demand
U
تقاضای بازار
re claim
U
تقاضای مجدد
national demand
U
تقاضای ملی
aggregate demand function
U
تابع تقاضای کل
aggregate market demand
U
تقاضای کل بازار
at my request
U
مطابق با تقاضای من
application for loan
U
تقاضای وام
oyer
U
تقاضای استماع یا دادرسی
elastic demand
U
تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand
U
تقاضای کشش دار
perfectly elastic demand
U
تقاضای کاملا با کشش
rpo
U
تقاضای مظنه قیمت
soft market
U
بازار با تقاضای خوب
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
law of downward sloping demand
U
قانون تقاضای نزولی
marginal demand price
U
قیمت تقاضای نهائی
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
inelastic demand
U
تقاضای غیر حساس
perfectly inelastic demand
U
تقاضای کاملا بی کشش
downward sloping demand curve
U
منحنی تقاضای نزولی
apply for a divorce
U
تقاضای طلاق کردن
tax
U
تحمیل تقاضای سنگین
taxed
U
تحمیل تقاضای سنگین
taxes
U
تحمیل تقاضای سنگین
credit application
U
تقاضای گشایش اعتبار
demands
U
تقاضای خرید کالا
demanded
U
تقاضای خرید کالا
toa for a job or position
U
تقاضای شغل کردن
derived demand
U
تقاضای مشتق شده
demand
U
تقاضای خرید کالا
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
To demand prompt payment.
U
تقاضای پرداخت فوری کردن
demurs
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
layer
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
rts
U
Send To Request تقاضای ارسال
layers
U
برنامهای که تقاضای ارسال کند
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
planned demand
U
تقاضای برنامه ریزی شده
To seek political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To ask for political asylum.
U
تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
request time out
U
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
demurrer
U
تقاضای تاخیر درصدور حکم
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
call of more
U
حق تقاضای زیاد کردن مبیع
demur
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurred
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
put the bite on someone
<idiom>
U
از کسی تقاضای پول کردن
ask for a lady's hand
U
تقاضای ازدواج با بانویی کردن
demurring
U
تقاضای درنگ یا مکث کردن
reclamation
U
تقاضای جبران خسارت کردن
speculative demand for money
U
تقاضای سفته بازی برای پول
postulancy
U
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
nonce word
U
واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
demand accommodation
U
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
blue bark
U
تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
letters rogatory
U
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
statement of charge
U
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
to withdraw an application
U
صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
The victors demanded unconditional surrender .
U
فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
ARQ
U
که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
reclama
U
تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
small claim
U
ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
reclamation
U
تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
neoclassical economics
U
در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
effective demand
U
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
searched
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searches
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
searchingly
U
نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
disoblige
U
دل کسی راشکستن تقاضای کسی را انجام ندادن منت ننهادن بر
channel
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeling
U
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queueing
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
queue
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues
U
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
replacement demand
U
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
requiring
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
required
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
require
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
requires
U
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
precautionary demand for money
U
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
Recent search history
Forum search
1
معنی کنید: Residential Demand Side Management
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com